بررسی فراوانی قصور پزشکان عمومی در شکایات ارجاعی به کمیسیون پزشکی قانونی مرکز تهران از سال 1382 تا سال 1384
نویسندگان
چکیده مقاله:
مقدمه در رشته پزشکی قصور وقتی رخ میدهد که سه شرط زیر وجود داشته باشد: 1- فرد باید بیمارِ پزشک باشد یعنی پزشک مسؤولیت مراقبت پزشکی و درمانی وی را پذیرفته باشد. 2- عمل پزشک مطابق با استانداردهای پزشکی نباشد. 3- در نتیجه این اقدامات بیمار متحمل آسیب روانی یا جسمی شده باشد (2، 1). به هرحال باید بدانیم که پزشکان مسؤول خطاهای خود میباشند و بنابراین اگر غفلت و سهلانگاری ایشان منجر به خسارت در بیماران گردد باید به جبران بپردازند (3). مطابق آمار در کشور آمریکا، شکایت از پزشکان از 8% در سال 1986 به 27% در سال 1990 رسیده است (4). مطالعه دیگری که در این کشور انجام شده نشان میدهد که هر ساله حدود 98000 نفر به دلیل اشتباهات پزشکی فوت میکنند (5). در کشور ایران کل موارد شکایت از کادر درمانی ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی تهران در سال 1374، 134 مورد، در سال 1378، 299 مورد، در سال 1383، 823 مورد و در سال 1384، 1270 مورد بوده است (6). از طرف دیگر در کشور ما طبق اصول پزشکی، انجام هرگونه اقدام درمانی حتی اقدام فوق تخصصی برای هر پزشکی ولو پزشک عمومی به شرط داشتن تبحر لازم، مجاز شمرده میشود. این مسأله منجر به افزایش انجام اقدامات پرخطر توسط پزشکان عمومی به خصوص انجام جراحیهای زیبایی حتی در محدوده مطبها شده است که بالتبع باعث افزایش عوارض و خسارات ناشی از این اقدامات در بیماران گردیده است به طوری که از کل موارد شکایت از کادر درمانی در سالهای 1378-1374 بیشترین شکایت بعد از جراحان عمومی از پزشکان عمومی بوده است (6). پزشکان عمومی اکثریت پزشکان کشور ما را تشکیل میدهند (طبق آمار سازمان نظام پزشکی کشور در سال 1385 از کل حدود 93000 پزشک کشورمان، 67000 نفر پزشک عمومی هستند). پراکندگی جغرافیایی پزشکان عمومی در سطح کشور نیز بیشتر از سایر گروههای پزشکی میباشد از طرفی احتمال برخورد پزشکان عمومی با انواع بیماریها و موقعیتهای اورژانسی به عنوان اولین پزشک معاینه کننده بیشتر از سایر گروهها بوده و دامنه کاری ایشان نیز وسیعتر است. از طرفی طی سالیان اخیر دیدگاههای عمومی جامعه نسبت به پزشکان عمومی تغییر قابل توجهی داشته است؛ بنابراین لزوم بررسی موارد قصور پزشکان عمومی بیشتر آشکار میشود. موضوع قابل توجه دیگر افزایش اخیر رقابت پزشکان عمومی در انجام اعمال جراحی زیبایی، تزریق ژل و درمانهای پوستی با لیزر است که میزان شکایت از ایشان را افزایش داده است. بررسی حاضر قصد دارد با شناخت علل و زمینههای اصلی قصور پزشکان عمومی و به دنبال آن متعاقباً با دادن آگاهیها و آموزشهای لازم به بیماران و پزشکان، از بوجود آمدن قصور پیشگیری نماید. روش بررسی این مطالعه بصورت توصیفی بوده و جنبه تحلیلی ندارد. در این بررسی، تمام پرونده های مربوط به پزشکان عمومی (چه به عنوان مشتکی عنه - یعنی پزشک عمومی بطور مستقیم مورد شکایت واقع شده باشد - و چه نوعاً درگیر در امر درمان بیمار) که از شروع سال 1382 تا پایان سال 1384 به کمیسیون مرکز تهران ارجاع شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. از بین این پروندهها، مواردی که اطلاعات ناقص و ناکافی داشتند، حذف گردیدند. منابع اطلاعات شامل پروندههای تشکیل شده مربوط به شکایت از کادر درمانی و نیز اطلاعات ثبت شده در فایلهای کامپیوتری اداره کمیسیونهای پزشکی قانونی مرکز تهران بود. اطلاعات پروندهها شامل پرونده مراجعه سرپایی یا بستری بیماران، پرونده معاینات مربوط به پزشکی قانونی مراکز، پرونده کالبدگشایی در موارد فوت بیمار، پرونده کیفری دادسرا، معاینات و مشاورههای صورت گرفته در مورد بیمار توسط اداره کمیسیونها و در نهایت صورتجلسه تهیه شده در کمیسیون تشکیل شده در آن اداره جهت بررسی قصور کادر درمانی بود. پروندههای کامپیوتری نیز شامل اطلاعات شخصی بیمار و کادر درمانی و نیز صورتجلسه تهیه شده از کمیسیون تشکیل شده بود. اطلاعات بدست آمده از این منابع ابتدا وارد Master sheet شده و بعد وارد جداول code sheet گردید (با رعایت کدهای بینالمللی). سپس دادهها از فرمهای code sheet به بانکهای اطلاعاتی در کامپیوتر وارد شده و توسط نرمافزار آماری SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. متغیرهایی که در نهایت مورد بررسی قرار گرفتند عبارت بودند از: قصور پزشکی، نوع و درصد قصور، سن و جنس بیماران، سن و جنس پزشکان عمومی، رشته تخصصی مورد فعالیت پزشک، محل اقدامات درمانی، اقدام پرخطر پزشکی، فوت بیمار و کالبدگشایی. به دلیل آنکه محتویات پروندههای شکایت از کادر پزشکی و نیز پروندههای کامپیوتری مربوطه حاوی اسرار بیماران و کادر درمانی مربوطه بود جهت جمعآوری اطلاعات آن، از افراد امین و مورد اطمینان استفاده گردید. یافتهها از مجموع 2573 پرونده شکایت از کادر درمانی طی سه سال 1384 -1382، تعداد 173 پرونده (72/6%) مربوط به شکایت از پزشکان عمومی بود که به دلیل وجود نقص اطلاعات در تعدادی از پروندهها در نهایت بررسی روی 110 پرونده صورت گرفت. از میان 110 پرونده، میانگین سن بیماران در موارد قصور پزشک، 73/33 سال و در موارد تبرئه پزشک، 77/32 سال و میانگین کلی آن 39/33 سال بود. حدود 9/60% از بیماران مرد و 1/39% زن بودند. از بین110 پرونده در 60 مورد (5/54%) قصور پزشکی تشخیص داده شده و 50 مورد (5/45%) منجر به تبرئه پزشک گردیده بود. از 60 مورد قصور بیشترین قصور پزشکان از نوع عدم تبحر (36 مورد معادل 60%) و در مرتبه بعد از نوع بیمبالاتی (16 مورد یعنی 7/26%) بود. عدم تبحر پزشکان عمومی شامل نداشتن مهارت و کارآیی و یا اطلاعات و علم کافی جهت تشخیص، درمان، جراحی، تزریق و یا کار با دستگاههای مختلف پزشکی بوده است. میزان قصور تعیین شده برای پزشکان عمومی در اکثر موارد (7/61%) بین 10-1% بود. مواردی از قصور 100% (برابر دیه کامل) نیز رخ داده بود (5 مورد معادل 54/4%) که شامل اقدام به جراحی پلاستیک بینی در مطب، عدم مهارت در انجام ختنه، تزریق داخل نخاعی دارو، درمان ترک اعتیاد در مطب بدون بررسیهای لازم و تزریق داروی نامناسب بود (جدول 2). بیشترین علت قصور پزشکان عمومی، عدم انجام درمان مناسب دارویی و دومین علت بعد از آن، عدم انجام اقدامات لازم و کافی جهت تشخیص صحیح بیماری (به ترتیب 35% و 30%) بود. عدم انجام درمان مناسب شامل موارد تجویز و یا قطع اشتباه یک دارو و نیز انجام درمان غیرعلمی و غیرصحیح برای بیمار بود (جدول 3). از بین پزشکانی که از آنها شکایت شده بود، 3/87% آنها مرد و 7/12% زن بودند. درصد قصور پزشکان عمومی مرد 2/55% و درصد قصور پزشکان عمومی زن 50% بود در حالیکه هر 7 مورد قصور بالای 50% مربوط به پزشکان عمومی مرد بود. از کل شکایات، بیشترین شکایت زمانی بود که اقدام درمانی در مطب شخصی پزشک عمومی انجام شده بود (2/48%) و کمترین مورد مربوط به انجام اقدام درمانی پزشک عمومی در بیمارستان دولتی (6/3%) بود (جدول 4). از کل 110 پرونده، بیشترین شکایت به دلیل اقدامات پزشکان عمومی در حیطه رشته داخلی قلب و عروق بوده است (5/15%) و بعد از آن به ترتیب رشته ارتوپدی (10%)، بیماریهای مغز و اعصاب، طب داخلی و صرفاً پزشکی عمومی (هر کدام 1/9%)، پوست (2/8%) و جراحی پلاستیک (3/7%) قرار داشت. بیشترین درصدهای قصور مربوط به اقدامات پزشکان عمومی درحیطه دو رشته تخصصی پوست و جراحی پلاستیک (به ترتیب 8/77% و 75%) بود. از کل موارد شکایت، در 3/17% موارد، پزشکان عمومی اقدام پر خطر پزشکی (یعنی انجام اقدام پزشکی غیر اورژانس در محل درمانی غیرمجهز به طوری که احتمال ایجاد عارضه و یا حتی فوت بیمار زیاد باشد مانند انجام رینوپلاستی در مطب) انجام داده بودند که میزان قصور پزشکی در این موارد زیاد بود (9/78%). از بین کل شکایات در 1/49% موارد (54 مورد) بیمار سرانجام فوت نموده بود. بحث با توجه به جدول 1، تعداد شکایت از کل رشته های پزشکی از سال 1382 تا سال 1384 افزایش قابل توجهی را نشان میدهد به طوری که در سال1383 نسبت به سال1382 و نیز در سال 1384 نسبت به سال 1383 یک افزایش حدود 70-60% را مشاهده میکنیم. روند افزایش در شکایت از پزشکان عمومی نیز مشاهده میگردد به ویژه در سال 1384 که نسبت به سال 1383 رشد حدود 69% داشته است. در کل میتوان نتیجه گرفت که شکایت از رشتههای پزشکی در کشور ما به صورت تصاعدی در حال افزایش است و این نتایج با نتایج بدست آمده از مطالعات قبلی همخوانی دارد (7، 6). نسبت شکایت از پزشکان عمومی به کل شکایت از کادر درمانی در طول این 3 سال حدود 72/6% بوده است که با مطالعات قبلی که عدد 11% را نشان میداد، همخوانی ندارد (8، 6). این یافته میتواند بیانگر آن باشد که در طول سالهای اخیر با تخصصی شدن هر چه بیشتر اقدامات پزشکی، بیماران در بسیاری موارد به طور مستقیم به پزشک متخصص مراجعه میکنند و از بررسی اولیه بیماری خود توسط پزشکان عمومی امتناع میورزند. دلیل محتمل دیگر این که با پیشرفتهای اخیر جامعه پزشکی و انجام اقدامات فوق تخصصی زیاد در کشور، توقع بیماران از پزشکان عمومی رو به کاهش نهاده است. طبق دو مطالعه قبلی انجام شده بیشترین قصور در رشتههای پزشکی در یکی بیاحتیاطی و در دیگری بیمبالاتی بدست آمده است (8، 6) که البته کل رشتههای پزشکی مخصوصاً رشتههای تخصصی را بررسی کرده است ولی در مطالعه ما بیشترین قصور از نوع عدم تبحر بوده است. در مورد پزشکان عمومی به نظر میرسد که انجام اقدام پزشکی تخصصی در شرایطی که پزشک مهارت کافی نداشته است بیشترین عامل بروز قصور بوده است در حالی که در رشتههای تخصصی، پزشک مهارت کافی داشته و بنابراین عدم تبحر در درجات بعدی قصور آن رشتهها قرار گرفته است. طبق جدول 2 بیشترین میزان قصور پزشکان عمومی مقادیر 10%-1% بوده که حدود 7/61% موارد را به خود اختصاص داده است. این مسأله نشانگر آن است که قصور پزشکان عمومی در اکثر موارد منجر به ضایعات و خسارات محدود در بیماران میگردد. طبق جدول شماره 3 بیشترین علت قصور پزشکان عمومی، عدم انجام درمان مناسب دارویی بوده است. طبق مطالعات انجام شده قبلی بیشترین علت قصور، عدم دقت در گرفتن شرح حال و معاینه (عدم تشخیص مناسب) بوده است که البته مربوط به کل رشتههای پزشکی میباشد (8، 6) شاید علت این اختلاف رو آوردن اخیر بعضی از پزشکان عمومی به روشهای درمانی نوین، بدون داشتن اطلاعات کافی و مهارت لازم در این زمینه است. از بین پزشکانی که از آنها شکایت شده بود، 3/87% آنها مرد و 7/12% زن بودند. درصد قصور پزشکان عمومی مرد 2/55% و درصد قصور پزشکان عمومی زن 50% بود در حالیکه هر 7 مورد قصور بالای 50% مربوط به پزشکان عمومی مرد بود. این مسأله میتواند به دو دلیل باشد: اول آنکه به طور کلی تعداد پزشکان عمومی مرد شاغل نسبت به پزشکان عمومی زن شاغل بیشتر بوده و بنابراین تعداد شکایات از پزشکان مرد بیشتر بوده است. دلیل دوم آن است که پزشکان مرد در موارد بیشتری اقدام به اعمال پرخطر و نیز اعمال جراحی بخصوص جراحی زیبایی مینمایند و بنابراین خسارات احتمالی وارده به بیماران بیشتر بوده است. از طرف دیگر به نظر میرسد که پزشکان خانم در برقراری ارتباط صحیح با بیماران و کسب رضایت نهایی ایشان دقت بیشتری به خرج داده، در موارد لزوم از ارجاع بیمار به فرد متخصص، کوتاهی نمیکنند. طبق جدول شماره 4 بیشترین شکایت زمانی بوده که اقدام درمانی در مطب شخصی پزشک عمومی انجام شده (2/48%) و کمترین موارد مربوط به انجام اقدام درمانی پزشک عمومی در بیمارستان دولتی (6/3%) بوده است. نکته مهم آنکه درصد قصور رخ داده در مقایسه با موارد تبرئه در موارد انجام اقدام پزشکی در بیمارستان خصوصی بیشتر بوده (5/61%) و در مورد مطب و درمانگاه نیز این نسبت بیشتر از 50% (حدود 58%) میباشد. این میزان در بیمارستان دولتی کمتر بوده است (25%) و در بیمارستانهای تأمین اجتماعی، نیروهای مسلح و شاهد (تحت عنوان موارد دیگر) نیز برابر 4/46% بوده است. این مطلب میتواند بیانگر این واقعیت باشد که در بیمارستانهای دولتی و غیرخصوصی به دلیل وجود فعالیتهای آموزش دانشجو و دستیار و مراقبت بیشتر در گرفتن شرح حال و انجام معاینه و ثبت دقیق در پرونده های بالینی، احتمال غفلت و یا عدم تشخیص بیماری و به دنبال آن درمان ناصحیح بیمار به حداقل میرسد و همچنین به نظر میرسد که با توجه به پرداخت هزینههای درمانی بیشتر در مطبها و مراکز و بیمارستانهای خصوصی، توقع بیمار از پزشک خود جهت انجام درمان مناسب و حاصل شدن رضایت بیمار، بیشتر باشد که این به نوبه خود علت شکایات بیشتر از این مراکز را بیان میکند. نتایج بدست آمده در این زمینه با مطالعات انجام شده قبلی همخوانی دارد (8، 6). طبق نمودار 1، شکایت از اقدامات پزشکان عمومی در حیطه طب داخلی بیشتر از طب جراحی بوده است. در مورد رشته داخلی قلب و عروق بیشترین علت شکایت آن بود که پس از مراجعه بیمار به مرکز درمانی، پزشک عمومی مسؤول، توجه کافی به علایم بیمار (مانند درد شکم، تهوع و استفراغ، تعریق) ننموده و اکثراً از گرفتن نوار قلبی خودداری نموده بود. اکثریت این بیماران با تشخیص بیماری گوارشی توسط پزشک عمومی ترخیص شده و پس از آن دچار عوارض خطرناک قلبی عروقی (آنفارکتوس قلبی و فوت) شده بودند. از 17 مورد شکایت در این رشته، در 10 مورد قصور پزشکی رخ داده بود. مورد قابل توجه دیگر اقدامات پزشکان عمومی در حیطه دو رشته تخصصی پوست و جراحی پلاستیک بود که به ترتیب درصد قصور رخ داده 8/77% و 75% (بیشترین درصدهای قصور) بود. اکثر اقدامات انجام شده در این موارد شامل تزریق ژل به نواحی مختلف بدن بیماران، انجام اقدامات درمانی بوسیله لیزر، کاشت مو و انجام جراحی زیبایی بود. این مسأله میتواند بیانگر آن باشد که بسیاری از پزشکان عمومی که به روشهای درمانی و جراحی زیبایی نوین رو آوردهاند از مهارت کافی در این زمینه برخوردار نمیباشند. از بین کل شکایات در 1/49% موارد (54 مورد) بیمار سرانجام فوت نموده بود در حالی که در مطالعات انجام شده قبلی، درصد فوت بیماردر کل شکایات از تمامی گروههای پزشکی 8/36% بوده است (8 و 6). این یافته میتواند اینگونه تفسیر گردد که اولاً بیشترین درصد پزشکان مراکز اورژانس که در مواجهه اولیه با بیمار بدحال قرار دارند را پزشکان عمومی تشکیل میدهند و با توجه به اینکه احتمال وقوع فوت در این بیماران بدحال قبل از ویزیت پزشک متخصص بیشتر از بیماران سرپایی است، پس شکایت از پزشکان عمومی در این موارد بیشتر اتفاق میافتد. نکته دوم این که با توجه به اینکه بیماران از متخصصین پزشکی انتظار بیشتری جهت تشخیص صحیح و درمان مناسب خود دارند؛ رخ دادن حتی یک عارضه کوچک در بیمار، منجر به شکایت از پزشک متخصص میگردد و بدین ترتیب درصد زیادی از شکایات علیه ایشان را شکایات غیر فوتی تشکیل میدهد. در عین حال بیماران از پزشکان عمومی انتظار کمتری در تشخیص و درمان صحیح و کامل بیماریها دارند بنابراین بیشترین شکایت از ایشان در مواردی اتفاق میافتد که خسارت وارده زیاد و غیرقابل قبول (مثل فوت بیمار) باشد و بنابراین این نسبت در پزشکان عمومی بیشتر از گروههای تخصصی پزشکی بدست آمده است. در مواردیکه کالبدگشایی انجام شده بود میزان قصور پزشکان (7/60%) بیشتر از مواردی بوده که کالبدگشایی انجام نشده بود (5/45%) . این نتایج میتواند بیانگر این واقعیت باشد که در موارد انجام کالبدگشایی در بیماران فوت شده، درصد بالای نارضایتی بستگان بیمار از عملکرد پزشک منجر به درخواست ایشان برای کالبدگشایی جسد شده است که این نارضایتی با میزان قصور پزشکان رابطه مستقیم داشته است. در مواردی که جسد کالبدگشایی نشده، به نظر میرسد که بستگان بیمار در ابتدا شکایتی نداشتهاند ولی مرور زمان و تحقیقات احتمالی ایشان منجر به شکایت شده است. این یافته لزوم انجام کالبدگشایی بیماران فوت شده را در موارد عدم تشخیص قطعی علت فوت یا موارد احتمال شکایت از کادر درمانی معالج بهتر مشخص میکند. نتیجه گیری یکی از موارد مهم قصور پزشکان عمومی در امر تشخیص بیماران رخ میدهد. در این مورد لازم است پزشکان در گرفتن شرح حال دقیق، معاینه کامل و درخواست تستهای آزمایشگاهی مورد نیاز، کوتاهی ننمایند. نوشتن کامل جزییات در پرونده بیماران و نگهداری و حفاظت مدارک ایشان چه در مطب و چه در مراکز درمانی دیگر، همیشه در پیگیری بیماران و تشخیص و درمان صحیح تر مؤثر میباشد و در این مورد لازم است که مسؤولین محترم وزارت بهداشت دستورالعملهای لازم را ارایه نمایند. بر اساس این مطالعه بیشترین درصد شکایت از پزشکان عمومی به دلیل عدم تشخیص صحیح بیماری قلبی بوده است. در اکثریت این موارد بیمار با علایم آتیپیک مراجعه نموده و پزشک عمومی با تشخیص بیماری گوارشی بیمار را ترخیص و حتی درخواست نوار قلبی ننموده است. در این گونه موارد که فردی با عوامل خطر بیماری قلبی مراجعه مینماید لازم است که حتماً نوار قلبی گرفته شود و حتی در صورت طبیعی بودن آن، بیمار برای مدتی در مرکز درمانی تحت نظر گرفته شده و حتی در صورت لزوم با متخصص قلب و عروق مشاوره گردد. طبق یافتههای این مطالعه بیشترین درصد قصور در مورد اقدامات پزشکان عمومی، مربوط به انجام اعمال زیبایی پوست و جراحی زیبایی بوده است. درضمن با توجه به روند مراجعه بیشتر بیماران به متخصصین و مراجعه کمتر ایشان به پزشکان عمومی درکنار افزایش قصور پزشکان عمومی، شاید بتوان گفت که کاهش مراجعه مردم به پزشکان عمومی منجر به انجام اقدامات پرخطر بیشتری توسط این پزشکان شده است. به نظر میرسد لازم است که مسؤولان محترم وزارت بهداشت، امر هدایت و آموزش پزشکان عمومی را در این گونه موارد خود بر عهده گرفته و انجام اینگونه اقدامات پزشکی تنها در صورت صدور مجوز از طرف وزارتخانه مزبور باشد. در نهایت باید اشاره کنیم که با توجه به جمعیت کثیر پزشکان عمومی استان تهران و با توجه به تعداد کل پروندههای شکایت از ایشان در عرض سه سال (1384-1382) میتوان گفت که در عرض این مدت تنها حدود 1% این پزشکان مورد شکایت واقع شدهاند که از این میزان نیز در نیمی از موارد، پزشک تبرئه شده است. در واقع با در نظر گرفتن تعداد ویزیت هر پزشک عمومی در عرض سه سال و با توجه به احتمال اندک قصور سالانه این پزشکان میتوان گفت که مراجعه اولیه بیماران به پزشکان عمومی امری صحیح و لازم و قابل دفاع است. تقدیر و تشکر در پایان از تلاشها و راهنماییهای جناب آقای دکتر سلطانی ریاست محترم اداره کمیسیونهای پزشکی استان تهران و کادر اداری کمیسیون به خصوص سرکار خانم رضایی و سرکار خانم اشرفی صمیمانه تقدیر و تشکر به عمل میآوریم. جدول 1- توزیع فراوانی شکایت از پزشکان عمومی و نسبت آن به کل رشتههای پزشکی در شکایات ارجاعی به کمیسیون مرکز تهران از سال 1382 تا 1384 سال شکایت 1382 1383 1384 تعداد شکایت از پزشکان عمومی 44 48 81 تعداد شکایت از کل رشته های پزشکی 480 823 1270 درصد شکایت از پزشکان عمومی به کل رشته ها 17/9 83/5 38/6 جدول 2- توزیع فراوانی میزان قصور پزشکان عمومی در شکایات ارجاعی به کمیسیون مرکز تهران از سال 1382 تا 1384 میزان قصور فراوانی درصد 1-10 % 37 7/61 11-25 % 9 0/15 26-50 % 7 7/11 بیش از 50 % 7 7/11 جمع 60 0/100 جدول 3- توزیع فراوانی علت قصور پزشکان عمومی در شکایات ارجاعی به کمیسیون مرکز تهران از سال 1382 تا 1384 علت قصور فراوانی درصد عدم تشخیص صحیح بیماری 18 0/30 عدم انجام درمان مناسب 21 0/35 عدم تبحر لازم در جراحی 11 3/18 عدم انجام احیاء صحیح 3 0/5 عدم تجهیز مطب یا درمانگاه 1 7/1 عدم ارجاع به موقع 3 0/5 ترخیص زودهنگام بیمار 3 0/5 جمع 60 0/100 جدول 4- توزیع فراوانی قصور پزشکان عمومی برحسب محل انجام اقدامات پزشکی در شکایات ارجاعی به کمیسیون مرکز تهران از سال 1382 تا 1384 نتیجه بررسی محل اقدامات قصور تبرئه جمع فراوانی درصد فراوانی درصد فراوانی درصد مطب 31 5/58 22 5/41 53 2/48 درمانگاه 7 3/58 5 7/41 12 9/10 بیمارستان دولتی 1 0/25 3 0/75 4 6/3 بیمارستان خصوصی 8 5/61 5 5/38 13 8/11 موارد دیگر 13 4/46 15 6/53 28 5/25 جمع 60 54.5 50 45.5 110 100 نمودار 1 – توزیع فراوانی قصور و تبرئه پزشکان عمومی بر حسب حیطه اقدامات پزشک در شکایات ارجاعی به کمیسیون مرکز تهران از سال 1382 تا 1384
منابع مشابه
بررسی شکایات مربوط به قصور پزشکی ناشی از اعمال جراحی لاپاراسکوپی که منجر به طرح پرونده در کمیسیون پزشکی قانونی استان تهران شده است (سال 85 - 1381)
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (pdf) مراجعه فرمایید.
متن کاملفراوانی و علل قصور مامایی در پرونده های ارجاعی به اداره کل پزشکی قانونی اصفهان طی سال های 1384 تا 1388
مقدمه: ماماها همواره و از دیرباز، اولین متصدیان امر مراقبت از مادر و جنین شناخته شده اند. همین امر باعث فراهم شدن زمینه بروز خطا های جبران ناپذیر در این حرفه شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی و علل قصور مامایی در پرونده های ارجاعی به اداره کل پزشکی قانونی اصفهان طی سال های 1384 تا 1388 انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی و مقطعی بر روی تمامی شکایات ارجاعی به دفتر کمیسیون پزشکی اداره کل...
متن کاملبررسی شکایات مربوط به قصور پزشکی ناشی از اعمال جراحی لاپاراسکوپی که منجر به طرح پرونده در کمیسیون پزشکی قانونی استان تهران شده است (سال ۸۵ - ۱۳۸۱)
لطفا برای مشاهده چکیده به متن کامل (pdf) مراجعه فرمایید.
متن کاملبررسی پروندههای شکایات قصور دندانپزشکی موجود در سازمان نظام پزشکی مشهد از سال 1380 تا سال 1390
زمینه و هدف: یکی از مهمترین تنش های شغلی که ممکن است دندانپزشکان در حرفه خود با آن مواجه شوند شکایت بیمار است. هدف از این مطالعه ارائه تصویری از قصورهای دندانپزشکی در شهر مشهد بود. روش بررسی: پرونده شکایات رسیده به سازمان نظام پزشکی مشهد از دندانپزشکان در سالهای 90-80 که مقصر بودن یا نبودن دندانپزشک در آن مشخص شده بود، مورد بررسی قرارگرفت. متغیرهای محل درمان، شغل ارائه دهنده خدمت، جنس ...
متن کاملبررسی شکایات قصور پزشکی از متخصصین چشم پزشکی ارجاع شده به سازمان پزشکی قانونی کشور در فاصله سالهای 1379 تا 1382
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روز افزون شکایات بیماران از متخصصین چشم، مطالعه علل این شکایات، با بررسی عوارض ایجاد شده و همچنین بررسی خصوصیات جمعیتی شاکیان می تواند در بهبود کیفیت خدمات وکاهش شکایات بیماران بسیار مهم باشد. روش ها: دراین مطالعه توصیفی مقطعی و گذشته نگر، پرونده های شکایت مربوط به بیماران چشمی مطرح شده در کمیسیون پزشکی قانونی در طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ مورد بررسی قرار گرفتند. اطلا...
متن کاملفراوانی ضایعات دریچه ای قلب در اجساد بالغین ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی کشور در سال 1382
زمینه و هدف: اختلالات دریچهای قلب دسته مهمی از بیماری های قلبی عروقی را شامل میشوند که در جوامع مختلف و بسته به عوامل زمینه ای، سن و جنس میتوانند شیوع تفاوتی داشته باشند. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی ضایعات دریچه ای قلب در اجساد افراد بالغی است که در سال ۱۳۸۲ به سازمان پزشکی قانونی کشور ارجاع شدند. روش بررسی: این بررسی توصیفی بر روی ۵۰۰ مورد از اجساد بالغینی که در سال ۱۳۸۲ به سازم...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده{@ msg_add @}
عنوان ژورنال
دوره 13 شماره 3
صفحات 152- 157
تاریخ انتشار 2007-11
با دنبال کردن یک ژورنال هنگامی که شماره جدید این ژورنال منتشر می شود به شما از طریق ایمیل اطلاع داده می شود.
کلمات کلیدی برای این مقاله ارائه نشده است
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023